خانم از پیرمردِ دستفروش پرسید: _این دستمال ها دونه ای چنده؟ فروشنده پاسخ داد: _هر کدوم دو هزار تومن خانم. خانم گفت: من شش تا برمی دارم و ده هزار تومن می دم یا نمی خرم و می رم. فروشنده پاسخ داد: اشکالی نداره خانم. با این که سودی برام نداره ولی این می تونه شروع خوبی برای من باشه چون امروز حتی یه دونه دستمال هم نفروخته ام و برای زنده ماندن به پولِ این ها نیاز دارم. خانم، دستمال ها رو را با قیمتِ دلخواهِ خودش خرید، با احساسِ برنده شدن، سوارِ ماشینِ شیکِ خود شد و با دوستش به رستورانی شیک رفت. او و دوستش آن چه را که می خواستند سفارش دادند. آنها فقط کمی از غذای خود را خوردند و مقدار زیادی از آن را باقی گذاشتند و صورتحساب را که ۳۵۰ هزار تومان بود ۴۰۰ هزار تومان حساب می کنند و به صاحبِ رستورانِ شیک می گویند که بقیه اش را به عنوانِ انعام نگه دارد! این داستان ممکن است برای صاحبِ رستورانِ شیک، کاملا عادی به نظر برسد ، اما برای پیرمردِ فروشنده بسیار ناعادلانه است. سؤالی که مطرح می شود این است: چرا همیشه هنگامِ خرید از نیازمندان، باید نشان دهیم که قدرت داریم و چرا ما نسبت به کسانی که حتی نیازی به سخاوتِ ما ندارند، سخاوتمند هستیم؟! یک بار مطلبی را در جایی خواندم که می گفت: پدرم از افرادِ فقیر، با قیمتِ بالا، اجناس می خرید، هرچند به وسایلِ احتیاج نداشت. گاهی اوقات هزینه ی بیشتری نیز به آن ها پرداخت می کرد. پسر شگفت زده از پدرش می پرسد: *"چرا این کار را می کنی بابا؟"* پدر پاسخ می دهد: *"این خیریه ای است که در عزّت پیچیده شده اس هی.......
ما را در سایت هی.... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : manoookhoda بازدید : 71 تاريخ : جمعه 3 تير 1401 ساعت: 1:25